معرفی کتاب اقتصاد فرهنگ و هنر

نویسنده وبلاگ
نویسنده وبلاگ

گزارش

در مورد نویسنده

برونو فری سال‌ها در دانشگاه‌های زوریخ و شیکاگو به تدریس مدیریت هنر و اقتصاد پرداخته و تاکنون ۲۳ کتاب و بیش از ۶۰۰ مقاله در مجله‌های علمی منتشر کرده است. در این سال‌ها جوایز متعددی به پژوهش‌های اقتصادی او تعلق گرفته و پنج مدرک دکترای افتخاری را نیز از پنج کشور جهان دریافت کرده است.

دفاع از نقش بازار و دموکراسی در فرهنگ

نویسنده در آغاز کتاب با دفاع از نقش بازار در تولید هنر باکیفیت بر این باور است که وجود آثار بی‌کیفیت هنری ناشی از سلیقه عمومی یک جامعه است و بازار نیز چاره‌ای جز پاسخگویی به نیاز جامعه ندارد. او همچنین به نقد دیدگاهی می‌پردازد که اتخاذ تصمیمات فرهنگی را صرفاً در صلاحیت نخبگان جامعه می‌داند و با مردود دانستن این دیدگاه از ضرورت دموکراتیزه کردن تصمیمات فرهنگی سخن می‌گوید.

ارزش اجتماعی هنر

برونو فری در ادامه به تبیین مفهوم ارزش اجتماعی هنر پرداخته و بر ضرورت توجه به این مفهوم در کنار مزایای اقتصادی هنر تأکید می‌ورزد. او با ذکر مصادیقی از ارزش‌های اجتماعی هنر مانند ارزش وجودی، ارزش انتخاب، ارزش میراث، ارزش منزلت و ارزش آموزش تأکید می‌کند که قبل از اجرای هر پروژه فرهنگی و هنری باید به این سؤال مهم پاسخ داده شود که آیا مجموع مزایای اجتماعی این پروژه بر مجموع هزینه‌های اجتماعی آن می‌چربد یا خیر؟ وی همچنین به طرح دیدگاه‌های گوناگون پیرامون مداخله دولت و بازار در فرهنگ و هنر پرداخته و نقاط ضعف و قوت هر کدام را مورد اشاره قرار داده است.

ریسک‌ها و وسوسه‌های بازار هنر

ریسک‌های بازار هنر بخش بعدی این کتاب را تشکیل می‌دهد که در آن به ریسک‌های مهمی مانند اصالت، انتساب، کیفیت، سرقت، تغییرات غیر منتظره بازار، مداخلات دولت، هزینه‌های معامله و ناهنجاری‌های رفتاری اشاره شده است. با این حال نویسنده معتقد است که علیرغم همه این ریسک‌ها باز هم مردم در بازار هنر سرمایه‌گذاری می‌کنند و این سرمایه‌گذاری می‌تواند دلایل متعددی داشته باشد از جمله: عشق به هنر، تنوع بخشیدن به سرمایه‌گذاری، تصویرسازی اغواکننده رسانه‌ها، پول‌شویی و ارتقاء منزلت اجتماعی.

هنرمندان پولدارند یا بی‌پول؟

نویسنده بر این باور است که اگرچه برخی از هنرمندان صاحب ثروت قابل توجهی شده‌اند اما واقعیت این است که همه آنها از چنین شانسی برخوردار نمی‌شوند و نابرابری درآمدی مشهودی میان هنرمندان وجود دارد به گونه‌ای که برخی از هنرمندان آن‌قدر درآمد ندارند که بتوانند زندگی آبرومندانه‌ای داشته باشند. او در ادامه با تحلیل دلایل این نابرابری درآمدی بر این نکته تأکید می‌ورزد که انگیزه‌های درونی و غیر اقتصادی مانند عشق به هنر و میل به دیده شدن همچنان افراد زیادی را به سوی هنر روانه می‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *