اخبار جعلی بهمثابه دامهایی هستند که بر سر راه آگاهی و شناخت انسان از حقیقت نهاده شدهاند. اغلب ما تجربهی گرفتار شدن در این دامگاهها را داریم و هیچگاه بهطور کامل از آنها در امان نیستیم. این وضعیت با ظهور و تداوم حضور رسانههای اجتماعی حادتر نیز شده است و ناشران اخبار جعلی، مکانهایی بالقوه را برای دامنهادن یافتهاند. با توجه به این شرایط، مطالعات قابل توجهی در زمینه اخبار جعلی بهویژه از اواخر دهه ۲۰۰۰ انجام شده که عمده آنها از منظرگاه ارتباطی بودهاند. عمدهی این پژوهشها در پی پاسخ به این سؤال بوده و هستند که مردم چرا و چگونه اخبار جعلی را باور میکنند.با نظر به رویکردهای متکثر و متفاوت هر پژوهش، پاسخهای متفاوتی به این سؤال داده شده است که یکی از تازهترین و جالبترین تلاشهای صورت گرفته، مقاله «روانشناسی اخبار جعلی[۱]» است که در آن گوردن و دیوید[۲] از طریق مرور جامعی از تحقیقات صورت گرفته و با تمرکز بر اطلاعات سیاسی نادرست (محتوای سیاسی آنلاین)، به این سؤال پاسخ دادهاند. ذکر این نکته خالی از لطف نیست که اخبار جعلی احتمالاً از دوره تعاملات روبهرو و رسانهای نشده نیز با زیست انسان پیوند داشته و هستی نوظهوری نه در رسانههای اجتماعی بلکه در مطبوعات نیز ندارد، مقالههای روزنامه سان[۳] درباره ادعای زندگی بر روی کره ماه در سال ۱۸۳۵، نمونههای در دسترس و آشنای آن هستند.
[۱] The Psychology of Fake News
[۲] P. Gordon & R. David
[۳] The Sun
انگیزههای سیاسی و حزبی، دلیل اصلی باور اخبار جعلی نیست
بررسی مطالعات پیشین نشان میدهد که فرض و روایتی رایج وجود دارد که انگیزههای سیاسی و حزبی (حزبگرایی) و استدلالهایی متأثر از آن دلیلی برای باور و اشتراکگذاری اخبار جعلی در فضای مجازی و آنلاین است. این در حالی است که این دیدگاه با شواهد پژوهشی مناسبی پشتیبانی نمیشود. نویسندگان با اتخاذ رویکردی شناختی و روانشناسانه دادههای ۱۴ پژوهش که در آنها از مردم خواسته شده دقت اخبار را ارزیابی کنند تجزیه و تحلیل کردهاند و این دیدگاه را که «استدلال شناختِ محافظ هویت[۱]» انسان باعث باور و پذیرش بیش از حد اطلاعات نادرست سیاسی میشود را نقد کردهاند. آنها اذعان میکنند که انگیزههای سیاسی و حزبی، پذیرش و باور بیشتری را برای اخبار هماهنگ و همراستا بهوجود میآورد. یافتهها نشان میدهد که تأثیر جانبداری سیاسی و حزبی، مشخصاً به تشخیص حقیقت و آن هم به مقدار کمی است. به سخن دیگر، تفکر انعکاسی و استدلال شناخت محافظ هویت انسان، بیشتر منجر به تشخیص حقایق مرتبط به علایق و انگیزههای سیاسی و حزبی او خواهد شد و تأثیر محسوسی در افزایش قطبی شدن و باور اخبار جعلی ندارد. در واقع مردم در تشخیص حقیقت از دروغ (اخبار واقعی از اخبار جعلی) در اخبار همراستا و هماهنگ با مواضع سیاسی خود بهتر عمل میکنند.[۱] Identity-protective cognition argument
تشخیص ضعیف حقیقت، دلیل اصلی پذیرش و اشتراک اخبار جعلی
نویسندگان مقاله که انگیزهها و جانبداری سیاسی را بهعنوان دلیلی برای باور اخبار جعلی نپذیرفتند و آنرا نفی کردند، تشخیص ضعیف حقیقت را که ناشی از دو دلیل فقدان استدلال دقیق و دانش مرتبط با اخبار و تکیه بر اکتشافهایی همچون آشنایی است را دلیل اصلی باور و اشتراک اخبار جعلی عنوان میکنند.فقدان استقلال دقیق و دانش مرتبط: زمانیکه افراد بهدلیل عدم بهکارگیری استدلال متفکرانه و آگاهانه در ارزیابی صحت اخبار دچار خطا میشوند، تشخیص حقیقت ضعیف میشود. همچنین یافتهها نشان داده زمانیکه افراد یهدلیل نداشتن آگاهی از پیشینه موضوع و عدم درک درستی از آن، فاقد دانش واقعی هستند، بررسی صحت ادعاها دچار خدشه میشود.
تکیه بر اکتشافهایی همچون آشنایی: وقتیکه افراد هنگام قضاوت و ارزیابی اخبار و صحت آنها به قوانین شناختی سرانگشتی مانند آشنایی بسنده میکنند، فرایند ارزیابی با اختلال همراه میشود، زیرا وابستگی بیش از حد به میانبرهایی مانند آشنایی، منجر به اشتباهات و شکست در توانایی تشخیص اطلاعات نادرست از اطلاعات واقعی خواهد شد.
گسست میان اشتراکگذاری و ادراک
میان دقت ادراک شده و اهداف اشتراکگذاری اخبار گسست وجود دارد. در صورتیکه افراد تیترهای خبری نادرست را کمتر بهشکل دقیق ارزیابی میکنند، درستی و صحت خبر تأثیر کمی بر اهداف اشتراکگذاری آنها دارد. به سخنی مردم بیشتر از آنکه واقعاً فکر کنند خبر دقیق است، اطلاعات غلط به اشتراک میگذارند. این اختلال بیشتر بهدلیل عدم توجه کافی افراد به دقت درباره اشتراکگذاری، بهجای اشتراکگذاری عمدی اخبار و اطلاعات غلطی است که فکر میکنند درست است. این در حالی است که علاوه بر بیتوجهی، اشتراکگذاری غیرهدفمند هم در این فرایند به وضوح دیده میشود. اکنون، در این شرایط که بیتوجهی، تأثیر بیشتری از سردرگمی و علاقهها و جانبداری سیاسی و حزبی دارد، به نظر میرسد صرفاً ترغیب مردم به دقت، تمایل آنها را برای اشتراکگذاری محتوای جعلی به میزان قابل توجهی کاهش خواهد داد.
لزوم توجه به سواد رسانهای و جمعسپاری اخبار برای مقابله با اخبار جعلی
یکی از مباحثی که اغلب با موضوع اخبار جعلی پیوند خرده است، نحوه راههای مقابله و مداخله در جریان این اخبار است. پژوهشگران این مقاله، آموزش سواد رسانهای را برای ایجاد مقاومت در برابر اخبار جعلی، پیشنهاد کردهاند، بدین صورتکه با آموزش کاربران رسانههای اجتماعی، آنها به این درک نائل شوند که قبل از اشتراکگذاری، درباره دقت و صحت خبر فکر کنند. همچنین جمعسپاری صحت اخبار و رتبهبندی آنها بهواسطه کاربران، میتواند در مقیاس کلان باعث اختلال در جریان اخبار جعلی شود و الگوریتمهای پلتفرمها را نیز بهبود دهد. در مجموع و بهشکل کلی میتوان گفت: زمانیکه استدلال انسان به درستی درگیر و از آن استفاده شود، میتواند با گسترش اطلاعات جعلی و نادرست در بستر آنلاین مبارزه کند.
تاثیر اخبار جعلی بر روی جامعه
اخبار جعلی بهعنوان یکی از چالشهای جدی در جوامع معاصر، تأثیرات عمیق و پیچیدهای بر ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی میگذارد. این نوع اخبار با بهرهگیری از تکنیکهای پیچیدهای نظیر مهندسی افکار عمومی، دستکاری دادهها و تحریک احساسات، بهطور سیستماتیک اعتماد اجتماعی را متزلزل میسازد. در چنین فضایی، تشخیص حقیقت از دروغ دشوار میشود و افراد بهراحتی به دام اطلاعات نادرست میافتند. این امر میتواند به تضعیف نهادهای دموکراتیک، گسترش شکافهای اجتماعی و تقویت قطبیشدگی سیاسی بینجامد. از سوی دیگر، انتشار گسترده و بدون نظارت اخبار جعلی، نه تنها باعث ایجاد سردرگمی عمومی و افول انسجام اجتماعی میشود، بلکه فضایی را فراهم میآورد که در آن ترویج بیاعتمادی، رواج تئوریهای توطئه و افراطگرایی تسهیل میگردد.
کلام آخر
این مقاله با توجه به اینکه از منظرگاه علوم شناختی و رویکردی روانشناسانه به بررسی اخبار جعلی پرداخته است، نگاهی نو به این معضل رو به رشد این روزهای جوامع داشته است. بر خلاف این روایت مشترک که انگیزههای سیاسی و حزبی، دلیل باور و پذیرش اخبار جعلی است، این مقاله تصریح میکند که تشخیص ضعیف حقیقت، دلیل اصلی پذیرش و اشتراک اخبار جعلی در میان کاربران رسانههای اجتماعی است و فقدان دانش و تکیه بر آشنایی بر آن تأثیر دارند. همچنین میان اشتراکگذاری اخبار جعلی از سوی کاربران و ادراک آنها گسست است که این گسست، ناشی از بیتوجهی و اشتراکگذاری غیرهدفمند است.
«برگرفته از مقاله روانشناسی اخبار جعلی»