مقدمه
پیوستنگاری فرهنگی، به عنوان یک مطلوب دیرپا در عرصهی نظری سیاستگذاری فرهنگ، اما نوپا در عرصهی عمل، نیازمند برداشتن گامهای آغازین عملیاتی است. برای برداشتن این گامهای نخستین و تلاش برای ایجاد یک زیستبوم پایدار و فعال در خصوص پیوستنگاری فرهنگی، تمرکز بر تعداد محدودی از موضوعات اولویتدار برای پیوستنگاری ضروری است. تشخیص و تعیین یک یا چند موضوع مناسب برای تمرکز ظرفیتهای پیوستنگاری فرهنگی کشور بر روی آن موضوع یا موضوعات، خود حائز اهمیت است. در این یادداشت، بر آنیم تا مسئله «انبوهسازی مسکن»، به ویژه «اقدام دولتی نهضت ملی مسکن» را به عنوان اولویتدارترین موضوع پیوستنگاری فرهنگی مطرح نماییم؛ موضوعی که میتواند نقطهی تمرکز عموم کنشگران زیستبوم پیوست فرهنگی، اعمّ از پیوستنگاران، سیاستگذاران و فعالان رسانهای مربوطه باشدبه دلایل زیر، میتوان اقدام نهضت ملی مسکن را دارای اولویت پیوستنگاری دانست:
- با اولویتهای مندرج در نظامنامه پیوست فرهنگی، به خوبی منطبق است:
برای تفکیک و همچنین ترجیح موضوعات پیوستنگاری، الگویی در یکی از کمیسیونهای تخصصی دبیرخانه شورایعالی انقلاب فرهنگی در سال ۸۹ تهیه شده است. طبق این الگو که با عنوان «نظامنامه پیوست فرهنگی» نیز شناخته میشود، موضوعات پیوستنگاری میتواند شامل ۴ نوع «سیاست (یا راهبرد)- طرح (یا لایحه)- تصمیم (یا مصوبه)- اقدام (یا پروژه)» باشد. این موضوعات بسته به کوتاهمدت، میانمدت یا بلندمدت بودن، قابل اولویتبندی هستند. به عنوان نمونه، یک سیاست بلندمدت میتواند در اولویت بالاتری از یک تصمیم یا مصوبهی بلند مدت قرار بگیرد، و دلیل مهم این اولویتداشتن، شدت کیفیت و کمّیت آثار فرهنگی یک سیاست بلند مدت نسبت به یک تصمیم بلند مدت است. اما مطابق این نظامنامه، در کوتاهمدت، موضوعاتی از جنس اقدامات یا پروژهها، به دلیل اثرگذاری سریعتر، در اولویت بالاتری نسبت به دیگر موضوعات چهارگانه قرار میگیرند. این ترجیح نوع اقدامات و پروژهها در کوتاهمدت نیز به دلیل تفاوت محسوس آثار فرهنگی آن نسبت به سه نوع دیگر از موضوعات است.
مطابق این معیارِ ترجیح، اقدام نهضت ملی مسکن دارای اولویت است؛ از آن روی که این طرح، طرحی نسبتاً کوتاهمدت بوده و از جنس اقدام است. پس هر دو ویژگی «اقدام» و «کوتاه مدت» بودن را داراست.
افزون بر این دو ویژگی، نهضت ملی مسکن، دارای ویژگیهای دیگری است که موجب رجحان و اولویتداشتن این موضوع بر سایر موضوعات مطابق نظامنامه پیوست فرهنگی است. «دولتی بودن»، «ملی بودن»، و «قرار گرفتن در لایه ظاهری فرهنگ (نماد)» سه ویژگی مهم دیگر این اقدام ملی است که موجب تشدید کمّی و کیفی آثار فرهنگی این طرح گردیده و اولویت قائل شدن برای این طرح ملی را موجّه مینماید.
- گفتمان نخبگانی و عمومی خوبی پیرامون آن شکل گرفته است:
مسئله «مسکن» و معماری خانه، موضوع بحث بسیاری از محافل نخبگانی دغدغهمند بوده است. اساتید دانشگاهی و حوزوی و اندیشهورزان متعدد، در خصوص وضعیت مطلوب معماری و احداث مسکن، مطابق آرمانهای فرهنگی اسلامی – ایرانی به تولید محتوای مکتوب و شفاهی پرداختهاند. این صاحبنظران بهویژه با درنگ در سنّت مسکن و خانه در مختصات ایرانی و اسلامی، به نقد وضع موجود معماری و احداث مسکن در دو سطح خُردسازی و انبوهسازی پرداختهاند. وجود محتویات علمی که از مناظر گوناگون تخصصی – اعم از مهندسی معماری و مطالعات دینی- به موضوع مسکن پرداختهاند، یک سرمایه نظری ارزشمند برای پیوستنگاری فرهنگی مسکن است. هر چند نمیتوان این تولیدات علمی و فکری را بسنده دانست، اما نقطه اتکای مطلوبی برای نگارش پیوست فرهنگی در خصوص تولید انبوه مسکن میباشد.
ضمنا این گفتگوها و محتویات، منحصر در محافل محدود نخبگانی نمانده و در پی فعالیتهای رسانهای صاحبنظران مربوطه، محتوای این مباحث تا حدّ خوبی به سطح عموم جامعه نیز تسرّی یافته است. اثر مطلوب تسّری این مباحث به سطح عمومی، ایجاد یک سرمایه اجتماعی، جامعهپذیری و استفاده از ظرفیت مطالبهگری عمومی به نفع پیوستنگاری فرهنگی مسکن است. بُروز این تعمیم گفتمان و مطالبه مردمی در خصوص ایجاد مسکن مطلوب اسلامی – ایرانی را در تولید محتویات رسانهای متنوع میتوان یافت. البته میتوان دلیل این تسرّی و فراگیری گفتمان را در دلیل بعدی، یعنی ارتباط محسوس این مسئله با سبک زندگی نیز دریافت.
- ارتباطی محسوس و تنگاتنگ با مسئله «سبک زندگی» دارد:
مسکن به عنوان یک مصنوع، بدون شک دارای کارکردهای فرهنگی جدّیست. کارکرد فرهنگی این مصنوع تاریخی را از آن روی میتوان تایید کرد که گرهخورده به زیست روزمرهی اعضای «خانواده» به عنوان مهمترین رکن و واحد اجتماعی است. لذا طراحی ظاهر و اجزاء یک خانه، بر زیست روزمره و «سبک زندگی» اعضای متنوع این واحد اساسی جامعه، به گونهای اثر میگذارد که نتایج آن با دقتی اندک آشکار میگردد.
مسئله سبک زندگی و مسائل فرهنگی گوناگون گرهخورده با آن، یک مسئله فرهنگی ملی است که پیوستنگاری فرهنگی انبوهسازی دولتی مسکن اگرچه نمیتواند به تنهایی بار آن را به دوش بکشد، لیکن اهمیت این ابزار سیاستی فرهنگی درباره آن انکارناپذیر است. لذا این درتنیدگی پیوستنگاری مذکور با مسئله سبک زندگی، ضرورت و اولویتداری پیوست فرهنگی نهضت ملی مسکن را دوچندان مینماید.
- دولت با غلبه نگاه فرهنگی میتواند برای جامعه الگوسازی کند:
امروزه مسکن تبدیل به کالای سرمایهای در جامعه شده که باعث نگاه صرفا اقتصادی عمده سازندگان به آن گردیده است. این نگاه میتواند منجر به اتخاذ تصمیماتی غیر فرهنگی و سود محور، مانند استفاده بیشینه از متراژ زیر بنا برای سود بیشتر بدون توجه به نیازهای جسمی و روحی افراد شود. لذا توجه به مسائل کیفی و فرهنگی کمرنگ گردیده است. در این شرایط، امید میرود که دولت با ترجیح ارزشهای فرهنگی بر ارزشهای غیر فرهنگی و سرمایهسالارانه، مجموعه اقداماتی را تحت اختیارات کمنظیر خود در این خصوص طراحی و اجرا نماید. این اقدام دولت میتواند با عنایت به گستردگی خانههای تولید شده در نهضت ملی مسکن، فرصتی ناب برای الگوسازی فرهنگی در ساخت مسکن فراهم آورد و حتی بر بخش خصوصی فعال در صنعت انبوهسازی نیز تأثیر بگذارد.
با توجه به شواهد موجود، اقدام نهضت ملی مسکن همچنان در گامهای آغازین خود قرار دارد و فرصت نقشآفرینی در قبال پیوستنگاری فرهنگی آن، همچنان فراهم به نظر میرسد. البته با عنایت به مطلوبیت و فوریت این اقدام، فرصت نگارش پیوست فرهنگی و تحقق مطالبه پیوستنگاری، بسیار محدود است.
تهدیدها و موانع پیوستنگاری فرهنگی نهضت ملی مسکن
اگرچه ضرورتهای مذکور، اولویت و فوریت پیوستنگاری نهضت ملی مسکن را روشن میسازد، اما حقیقت این است که موانع و تهدیداتی پیش روی این پیوستنگاری وجود دارد. این موانع به طور خاص در ضعف نهاد حکمرانی پیوستنگاری فرهنگی مشهود است. سه تهدید در خصوص حکمرانی پیوست فرهنگی وجود دارد: نخست، «چند تولّیگری» پیوستنگاری فرهنگی است. هم اکنون حداقل دو نامزد جدی برای تولّیگری پیوستنگاری فرهنگی مطرح است: «وزارت فرهنگ و ارشاد» و «دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی». گذشته از این تهدید بالقوه، تهدید دوم ناشی از «ضعف نهاد متولّی» است. حتی اگر تهدید اول با تعیین متولّی واحد برطرف شود، سه نقطه ضعف برای این متولّی در خصوص پیوستنگاری فرهنگی مسکن پیشبینی میشود: ۱- ضعف در سابقه اجرایی، به این خاطر که اساسا هر نهادی در ابتدای راه پیوستنگاری قرار دارد، ۲- ضعف در تضمین و قوت اجرا، به دلیل وضعیت ضعیف حمایتهای تقنینی، ۳- ضعف علمی، که این ضعف نیز به دلیل نوپایی این عرصه است. این هر سه ضعف درباره پیوست فرهنگی مسکن به طور ویژه مشهود است، از آن روی که نه سابقه اجرایی و نه سابقه علمی مستحکمی در خصوص پیوستنگاری فرهنگی مسکن مشهود نبوده و عمدتا با اقداماتی موردی و پراکنده مواجهیم.
اما تهدید سوم عرصه حکمرانی، مخالفت برخی گروههای ذینفع است. ممکن است اصناف و گروههایی، نتایج پیوستنگاری فرهنگی مسکن را موجب به خطر افتادن منافع خود بیابند. لذا با اعمال قدرت و نفوذ، در به ثمر نشستن پیوستنگاری فرهنگی مانعتراشی نمایند. در این خصوص دولت میتواند با از بین بردن تعارض منافع، این مانع را زدوده و رابطه برد – برد برای جامعه و گروههای مرتبط با مسکن رقم بزند
سخن پایانی
علیرغم تهدیدات و موانع مذکور، موضوع پیوستنگاری فرهنگی نهضت ملی مسکن، آنقدر مهم و اولویتدار است که نباید برای تحقق آن، معطّل رفع تدریجی موانع ماند. انتظار میرود نهادهای مرتبط با موضوع، همچون وزارت راه و شهرسازی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی با همافزایی و اقدام مشترک، فوری و هوشمندانه، به مسئله ورود نماید و موجب به نتیجه رسیدن این مسئله اولویتدار فرهنگی شوند. ضمن آنکه از ظرفیتهای مردمی و نخبگانی موجود نیز نباید بیبهره ماند و این ظرفیتها هم در نگارش پیوست و هم در ترویج و بسط گفتمان آن، میتوانند نقشی بیبدیل ایفا نمایند.
ضمن آنکه اگرچه در این یادداشت بر روی نهضت ملی مسکن متمرکز شدیم، اما دامنه ضرورت و فوریت پیوستنگاری فرهنگی مسکن، در مراتب بعدی، عموم طرحهای انبوهسازی دولتی و خصوصی را در بر میگیرد. حتی میتوان خُردسازی و تولید مردمی مسکن را نیز تحت شمول ضرورت پیوستنگاری قرار دارد. و در واقع این ضرورتها، همگی برآمده از اهمیت فرهنگی مسکن و تاثیر کمنظیر آن بر خانواده و سبک زندگی هستند.