امروزه هوش مصنوعی در حال تغییر دادن دنیای صنایع خلاق است و این تغییرات برای بسیاری از ما سوالات زیادی به وجود آورده است. هوش مصنوعی میتواند هنر بسازد، موسیقی بنوازد، داستان بنویسد و حتی طراحی کند، اما در کنار این تواناییها، نگرانیهایی هم وجود دارد. آیا انسانها هنوز میتوانند خلاقانهترین ایدهها را ارائه دهد؟ آیا حق مالکیت معنوی آثار هنری که توسط هوش مصنوعی ساخته میشود، باید همچنان به خالقان انسانی تعلق داشته باشد؟ به طور کلی گزارش بنیاد آینده دبی از تاثیر هوش مصنوعی در صنایع خلاق، رهنمودی کیفی برای مرکز توجه قرار دادن چالشهای اخلاقی، قانونی و اجتماعی- اقتصادی منتج از استفاده از هوش مصنوعی در صنایع خلاق است. این گزارش در سال ۲۰۲۴، توسط فیصل کاظم، رئیس مرکز C4IR امارات به همراه اعضای تیم او، ایزابلا پیرلو و فاطمه ابوالحول راهبری شده است.
بنیاد آینده دبی موسسهایست که با هدف تبدیل دبی به یکی از پیشروترین شهرهای آینده در جهان تاسیس شد. این بنیاد هدف فوق را از طریق راهاندازی ابتکارات استراتژیک با همکاری بخشهای دولتی و خصوصی، استارتاپهای پیشرو، ایدهپردازان، محققان، کارآفرینان و دانشجویان برای حل چالشها و خلق راهحلها دنبال میکند.
هدف این گزارش این است که نشان دهد چگونه میتوان هوش مصنوعی را به عنوان ابزاری برای تکمیل و گسترش خلاقیت انسانی به کار گرفت و در عین حال از خطراتی که ممکن است پیش بیاید، جلوگیری کرد. با مطالعه این گزارش، خواننده با راهکارهایی آشنا میشود که میتواند به او کمک کند تا در دنیای جدیدی که هوش مصنوعی در آن حرف اول را میزند، بهترین تصمیمها را بگیرد.
اساس گزارش حاضر، راهکارهاییست که برای استفاده بهتر از هوش مصنوعی در صنایع خلاق پیشنهاد میشود. در این راهکارها، سه اصل مهم به چشم میخورد: شفافیت، شمولیت و انسانمحوری. شفافیت به این پرسش پاسخ میدهد که هوش مصنوعی چطور و بر اساس چه دادههایی آثار هنری میسازد. شمولیت بدین معناست که همه افراد، از هر قومیت و فرهنگی، باید فرصت استفاده از این فناوری را داشته باشند و انسانمحوری یعنی اینکه باید هوش مصنوعی طوری استفاده شود که به خلاقیت انسانها آسیب نزند و در عین حال انسان فرصت بهرهمندی از مزایای آن را داشته باشد. در ادامه بخشهای مختلف گزارش ذکر شده است:
- بخش اول: از الگوریتم تا هنر؛ چگونه هوش مصنوعی به صنایع خلاق پیوست؟
این بخش تاریخچه هوش مصنوعی را به بحث میگذارد و به نحوه پیوستن هوش مصنوعی به دنیای هنر و خلاقیت در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ میپردازد.
- بخش دوم: تاثیر متمایز هوش مصنوعی بر صنایع خلاق
تأثیر متمایز هوش مصنوعی بر صنایع خلاق و چالشها (به چالش کشیدن ادراکات انسان، ابهام در اولویت دادن به فعالیت انسان یا الگوریتمهای فنی و…) و مزیتهایی (خودکار کردن امور تکراری، بسط و تکمیل جزییات، سفارشیسازی و بهینهسازی و…) که هوش مصنوعی در این حوزهها ایجاد میکند، محتوای این فصل از گزارش را تشکیل میدهد. بخش دوم بیش از سایر قسمتهای گزارش، از خروجی مصاحبه با متخصصین، جهت ادراک عمیقتر موضوع، بهره برده است.
- بخش سوم: وضعیت کنونی هوش مصنوعی در صنایع خلاق
این بخش با هدف پرداختن به نگرانیها، تنگناها و احتمالات موجود در حیطه تاثیر هوش مصنوعی بر صنایع خلاق ، از جمله مسائل مربوط به حقوق خلاقان، مالکیت معنوی و تأثیرات همگنسازی در تولیدات خلاق تهیه شده است.
- بخش چهارم: افزایش نابرابری
محتوای این فصل، متشکل از نابرابریهای فزایندۀ حاصل از پیشرفت سریع هوش مصنوعی است که در طیفی از نابرابریهای فرهنگی، حقوق مالکیت معنوی و اقتصادی قرار میگیرد.
- بخش پنجم: راهنمودها برای هوش مصنوعی در صنایع خلاق
اصلیترین فصل گزارش حاضر، تدوین دستورالعملهایی است که به ذینفعان صنایع خلاق – از جمله توسعهدهندگان، متخصصین و نهادهای نظارتی – کمک میکند تا هوش مصنوعی را بهطور شفاف، فراگیر و انسانمحور در فرآیندهای خلاقانه ادغام کنند. نوشتار حاضر باتوجه به اهمیت این بخش از گزارش با تأکید بیشتر به ارائه محتوای فصل پنجم پرداخته است.
روش تحقیق گزارش
تیمی بینالمللی از متخصصان فعال در حوزه ادغام هوش مصنوعی و صنایع خلاق، در بازه زمانی بین اکتبر ۲۰۲۳ تا سپتامبر ۲۰۲۴، در تحقیقات گستردهای که هدف مرکزی گزارش حاضر بود، مشارکت کردند.جزییات نتایج مصاحبه با این فعالین در ادامه ارائه شده است.
دادههای اولیه: برای انجام این پژوهش، از روشهای مختلفی مانند برگزاری کارگاههای گروهی با رویکرد مشارکتی (چهار جلسه حضوری و دو جلسه مجازی با حضور ۶۷ نفر)، مصاحبه با متخصصان و انجام نظرسنجیهای کوچک استفاده شد. هدف از این فعالیتها، جمعآوری دیدگاههای متنوع و شکلدهی به یک چشمانداز کاربردی برای استفاده از هوش مصنوعی در صنایع خلاق بود.
دادههای ثانویه: شرکت در این پژوهش محدود به متخصصانی باتجربه و دارای بیش از ۱۵ سال سابقه کاری بود که آثار آنها بر جهان تاثیرگذار بودند. همچنین، از روش نمونهگیری گلوله برفی برای گسترش مشارکت متخصصان استفاده شد.
علاوه بر این، سیاستها و مقررات خلاصه شده در جدول زیر به عنوان مرجع استفاده شدهاند:
اصلیترین موارد پرداختهشده در گزارش
مرز باریک بین خلاقیت و کپیبرداری: فرصتها و چالشهای هوش مصنوعی در صنایع خلاق
تاریخچه هوش مصنوعی در حوزه خلاقیت نشان میدهد که از دهه ۱۹۵۰، با ایده آلن تورینگ مبنی بر توانایی ماشینها در تقلید از تفکر انسان، این فناوری به تدریج از آزمایشهای اولیه فراتر رفته و امروزه به ابزاری قدرتمند برای تولید آثار هنری و خلاقانه تبدیل شده است. برنامههایی مانند AARON در دهه ۱۹۶۰، از پیشگامان این حوزه بودند.
صنایع خلاق به دلیل ماهیت خروجیهای کار خلاقانه، که به شکلی بسیار آشکار در گفتمان عمومی قرار میگیرند، از سایر صنایع متمایز میشوند.
هوش مصنوعی با خودکارسازی وظایف تکراری، گسترش و ویرایش جزئیات، ایجاد تنوع و شخصیسازی آثار و ارائه بازخوردهای شبیهسازیشده، تحول بزرگی در صنایع خلاق ایجاد کرده است. این فناوری، از هنر و طراحی تا بازیهای ویدئویی و موسیقی، با سرعتی بالا آزمایشهای جدیدی را ممکن کرده و مرزهای خلاقیت را گسترش داده است.
با این حال، چالشهایی مانند اعتماد به آثار تولیدشده توسط هوش مصنوعی و تفاوت آنها با آثار انسانی همچنان مطرح است. ابزارهایی مثل Midjourney و Dall-E نشان دادهاند که حتی کارشناسان نیز گاهی نمیتوانند بین آثار هوش مصنوعی و واقعی تفاوت قائل شوند.
به علاوه، پیشرفت سریع هوش مصنوعی در صنایع خلاق، باعث ایجاد نابرابریهایی در مالکیت معنوی، توزیع ثروت و حفظ تنوع فرهنگی دیده میشود. برای رفع این مشکل، نیاز به همکاری گستردهای بین دولتها، شرکتها و افراد خلاق است تا اطمینان حاصل شود که مزایای هوش مصنوعی به طور عادلانه توزیع شده و به همه افراد جامعه فرصت رشد داده شود.
گزارش بنیاد آینده دبی نشان داده است که متخصصان صنایع خلاق، دچار ترکیبی از خوشبینی و تردید نسبت به هوش مصنوعی هستند. ادراک آنان گویای آن است که این فناوری، از یک سو، امکان مشارکت گستردهتر افراد و تولید آثار جدید و غیرمنتظره را فراهم میکند؛ و از سوی دیگر، به واسطه وجود خطرات اطلاعات نادرست و توهمات هوش مصنوعی، دقت بیشتری ضرورت دارد.
خلاقیت به توان هوش مصنوعی
گزارش حاضر، از طریق مصاحبه با متخصصان حوزه هوش مصنوعی و صنایع خلاق، سه دیدگاه اصلی را شناسایی کرده است:
- افزایش خلاقیت (Augmentative): این دسته از متخصصین معتقدند که هوش مصنوعی میتواند به عنوان یک ابزار قدرتمند، خلاقیت انسانی را تقویت کند. برای مثال، هنرمندی مانند سوجون چونگ با همکاری بازوهای رباتیک آموزشدیده، نقاشیهای خلاقانهای خلق میکند. یا فیلسوف آلمانی الکساندر کلوجه با استفاده از هوش مصنوعی، فیلمهای تجربی میسازد.
- رویکرد کاربردی خلاقیت (Practical): دسته دوم، از هوش مصنوعی به عنوان ابزاری برای افزایش بهرهوری و کارایی در فرآیندهای خلاقانه استفاده میکنند. به عنوان مثال، دولت دبی با آموزش معلمان در زمینه هوش مصنوعی، به دنبال ارتقای کیفیت آموزش است. همچنین، نویسندهای مانند آدریان کری از هوش مصنوعی برای بررسی و بهبود فیلمنامههای خود استفاده میکند.
- تحریک خلاقیت (Provocative): این دسته از افراد، از هوش مصنوعی برای چالش کشیدن مفاهیم سنتی خلاقیت و ایجاد آثار هنری تجربی استفاده میکنند. آنها از هوش مصنوعی برای طرح سؤالات مهم و چالشبرانگیز درباره هنر و فناوری بهره میبرند و قصد دارند، مردم را به فکر کردن و مشارکت وادار کنند. به عنوان مثال، هنرمند بریتانیایی اس دویلین با استفاده از هوش مصنوعی، شعرهای هوش مصنوعی را در میدان ترافالگار لندن نمایش میدهد. یا هنرمند آمریکایی برتون راست با استفاده از هوش مصنوعی، موسیقیهای جدید خلق میکند و به چالش کشیدن مفهوم مالکیت هنری میپردازد.
هوش مصنوعی همراه با انسانمحوری: چگونه از تحول بهرهبرداری کنیم؟
رهبری هوشمند و اخلاقی در استفاده از هوش مصنوعی در صنایع خلاق به این دلیل که تحول در این زمینه میتواند با چالشها و خطراتی همراه باشد، بسیار حائز اهمیت است. این رهبری باید مستقل از منافع اقتصادی شرکتهای تکنولوژیک و به نفع کل جامعه و انسانها باشد. در این راستا، اصول کلیدی عبارتند از:
- محوریت انسانها و اولویت قرار دادن نیازها و ارزشهای او در تمامی مراحل.
- پذیرش پیچیدگیها و ظرافتهای هوش مصنوعی به منظور مدیریت آن
- عدم وابستگی به هوش مصنوعی و تقویت نگاه منتقدانه به آن از طریق پرسشگری دقیق از نتایج و فرآیندهای آن.
جدول زیر خطمشیهای فوق را ناظر بر سه گروه توسعهدهندگان، متخصصین و قانونگذاران، بسط داده است.
جمعبندی
هوش مصنوعی به طور چشمگیری در حال تغییر و تحول صنایع خلاق است. این فناوری با خودکارسازی وظایف روتین و ارائه ابزارهای جدید، فرصتهای بینظیری را برای افزایش خلاقیت و نوآوری فراهم کرده است. با این حال، این تغییرات نگرانیهایی را نیز به همراه داشته است. از جمله این نگرانیها میتوان به تهدید خلاقیت انسانی، همگنسازی فرهنگی و تأثیرات زیست محیطی هوش مصنوعی اشاره کرد.
این گزارش نشان میدهد، با وجود فرصتهای ایجادشده توسط هوش مصنوعی، باید رویکردی متوازن برای استفاده از هوش مصنوعی در صنایع خلاق اتخاذ شود که نوآوری را در کنار حفظ خلاقیت انسانی و تنوع فرهنگی ترویج دهد. از سوی دیگر، قوانین مالکیت معنوی بهویژه در زمینه محتوای تولیدشده توسط هوش مصنوعی کافی نیستند و نیاز به بازنگری دارند تا از حقوق خلاقان حمایت بیشتری به عمل آید. برای مقابله با این چالشها، همکاری چندجانبه میان متخصصان فناوری، حقوقدانان، هنرمندان، اخلاقشناسان و رهبران فرهنگی ضروری است تا دستورالعملهای جامع که ابعاد اخلاقی، فنی و اجتماعی هوش مصنوعی در صنایع خلاق را مورد خطاب قرار میدهند، توسعه یابند.