حلقههای میانی یک گروه نخبگانی برآمده از مردم و تشکیلاتی کنشگر در لایه میان مردم و حاکمیت، به مثابه یک لایه سوم و میانجی بین دو لایهی مردم و حاکمیت به شمار میروند. در واقع میتوان گفت که توسعه جریان حلقههای میانی، یک راهکار و الگوی شایان توجه برای کنشگری نیروهای دغدغهمند مردمی و ابتکاری عملی برای تقویت «مردمیسازی حکمرانی» است. مردمیسازی حکمرانی به عنوان یک موضوع داغ در سطح جهانی و ملّی، ایدهای است که البته تطابق ویژهای با آرمان جمهوریت و مردمسالاری دینی در نظام ارزشی انقلاب اسلامی ایران دارد و گامی بلند در راستای هرچه نزدیکترشدن به این آرمان است؛ به گونهای که نقشآفرینی مردم را از سطح مشارکتهای موسمی صرفا سیاسی به عرصههای گستردهتر، همچون عرصه اقتصاد و فرهنگ تعمیم میدهد. ضمن آنکه این آرمان مردمیسازی در اسناد گوناگون منتسب به جمهوری اسلامی ایران، از جمله سند الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت متجلّی است.
اما برای ایجاد جریان مطلوب از این حلقهها و کارکرد صحیح ایشان، نیازمند تعریف یک نسبت سنجیده و کارآمد برای این لایه با هر دو لایهی «مردم» و «حاکمیت» هستیم. حلقههای میانی به عنوان نهاد برآمده از مردم، چالشهای به مراتب کمتری در برقراری ارتباط و کنش با مردم دارند، در حالیکه چالشهایی جدی در مواجهه با لایه «حاکمیت» دارند. چالشهایی نظیر عدم درک گفتمان و فضای ذهنی مدیران و نیز احتمال زیاد تأثیرپذیری بیشتر حلقههای میانی از حاکمیت بر تأثیرگذاری این حلقهها و خطر وابستگی و سرسپردگی مالی و برنامهای به سازمان مخاطب، حتی موجب بروز این نگاه افراطی شده که هر گونه ارتباط حلقات میانی با بدنه حاکمیت و مدیران را مطلقاً مضر میداند.
ما در این یادداشت درصدد طراحی یک مفهوم کارآمد برای کاستن این مناقشه هستیم، مفهومی که در نتیجه پرداختن به آن، نه رابطه بین حاکمیت و حلقهها به طور کامل منقطع خواهد شد و نه به نحو افراطی، حلقهها در مواجهه با سازمانها مبتلا به آفت سرسپردگی و تغییر ماهیت میشوند. «سازمان جامعهپرداز» یک مفهوم پیشنهادی برای تبدیل هر سازمان داوطلب به یک سازمان مردمی و حامی حلقههای میانی است. در حقیقت، سازمان جامعهپرداز، سازمانی است که اولا بدنه مدیران آن به کنشگران مردمی وحلقههای میانی اعتقاد دارند، ثانیا یک رابطه گرم و پویا با حلقههای میانی برقرار نموده و حتی آنها را در حل مسائل به یاری فرامیخواند.